نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

 

حرف بزنید 
 
یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها و جفتکهایی که از "الاغ زندگی" خورده‌اید را با او تقسیم کنید…
 
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید... و این یعنی آرامش..
دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:
 
گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید…
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید.
 
همه همینطور بوده‌اند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد.
 
آینده را هم که رسما باید به هیچ وجه به حساب نیاورید.
 
ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است..
 
فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است…
سوم اینکه به خودتان استراحت بدهید:
 
حالامی‌گویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی…! وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختی‌هاتون...!!! 
 
آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد…
 
کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید…. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد…
 
مثل نهنگ‌ها که هر از چندگاهی به بالای آب می‌آیند و نفسی تازه می‌کنند و دوباره به زیر آب برمی‌گردند…
چهارم اینکه تن‌‌تان را بجنبانید
 
ورزش قاتل استرس است...
 
لزومی هم ندارد که وقتی می‌گوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و بازو دربیاورید…
 
همچین که یک جفتک چارکش منظم وخفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است…
 
از من به شما نصیحت…
 
پنجم اینکه واقع‌بین باشید:
 
ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم…
 
 
 ششم اینکه زندگی‌تان، میدان و مسابقه اسب‌دوانی نیست  
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید… مقایسه کردن و"رقابت‌پیشگی"، استرس‌زا است…
 
اینکه جاسم فوق‌لیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و عبود فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا می‌کند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده وبه هیچ کجا هم نرسیده…
 
زندگی مسخره‌تر از چیزی است که شما فکرش رامی‌کنید…
 
هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند…
خودتان باشید…
 
 
هفتم اینکه از مواجهه با عوامل "ترس‌زا" هراس نداشته باشید:
 
مثال ساده آن، دندان‌پزشک است…
وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید… نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندان‌پزشک، بادرد آن بسازید و همه لقمه‌هایتان را با یکطرفتان بجوید…
 
نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس   درد است…
ترس، استرس می زاید
هشتم اینکه خوب بخورید و بخوابید
 
آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمی‌کند…
مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد…
 
آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمی‌تواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی…!!
نهم اینکه بخندید:
 
همه مشکل دارند…
من دارم، شما هم دارید… همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست…
 
یاد بگیرید بخندید… به ریش دنیا و مشکلات بخندید…
 
به بدبختی‌ها بخندید… به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم،بخندید…
 
به خودتان بخندید…
 
دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و می‌بینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست… درمانش نمی‌کند اما دردش را کم میکند
 
 
دهم اینکه : 
 
 این ایمیل را برای کسانی که دوستشان دارید و از خندیدنشان شاد میشوید بفرستید


:: بازدید از این مطلب : 426
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی
 

طرح درس ریاضی کسرها

 

گاماول: اهداف محتوایی و شناختی

انتظاردارم دانش آموزان مفهوم کسر را بدانند و بتوانند برای یک شکل یا وسایل کمک آموزشیکه با تعداد و دسته های مشخص در اختیار آنها قرار می گیرد کسر بنویسند و همچنینبرای یک کسر شکل رسم نموده و یا به طور مجسم آن را نشان دهند . برای این کار میتوان از وسایل همراه خود دانش آموزان یا کارت های رنگی و ... استفاده کرد .

گامدوم : سئوالات راهنمای درس

برایاینکه در دانش آموزان ایجاد انگیزه شود می توان از پیش در آمد ی برای اینکاراستفاده کرد مثلاً از آنها بخواهیم که اگر تولد یکی از آنها باشد و6نفر در تولد او حضور داشته باشندچگونه می توانندکیک را بین 6 نفر به طور مساوی تقسیم کنند و یا با کمک نماینده یکلاس می توان به تعداد بچه های کلاس سیب تهیه نموده و از آنها خواست که سیب را بهطور مساوی بین 6 نفر یا کمتر تقسیم کنند یا تعداد شکلات و ...

گامسوم : ارزشیابی

ازبچه ها خواسته می شود که در گروه های 4 نفری کسر را تمرین نموده و با راهنمایی معلمو تعیین تکلیف برای هر گروه که سیب ها را به چند قسمت مساوی تقسیم کنند به آنها کسرآموزش داده می شود بعد از اینکه معلم مطمئن شد که تمام گروهها کسر را فهمیده وکاملاً بر این موضوع مسلط شده لذا می توان از خود گروهها خواست که با مداد رنگ هایخودشان به تمرین و یاد گیری کسر به طور مشارکتی بپردازند همچنین دانش آموزان آشنابا رایانه می توانند در منزل به تمرین و ممارست بپردازند .

گامچهارم : ارتباطات

میتوان از علایق دانش آموزان و دانسته های قبلی آن ها نیز استفاده نمود . برای اینکارمی توان همان مثال اول در مورد کیک تولد را مطرح نمود . ( حالا که شما کسر راآموختید چگونه می توانید این کیک را بین 6 نفر تقسیم کنید . ) سپس از تمام گروه هاخواسته می شود که با نقاشی کردن این کار را انجام دهند . به این ترتیب که با رسم یکشکل هندسی و تقسیم آن به 6 قسمت مساوی و رنگ آمیزی آن کسر مربوط به یک ششم یا دوششم   و ... را نشان دهند . با اینکار هم کمک به یاد گیری کسر شده ، هم بچه ها با ذوق و شوق به رنگ آمیزی و ترسیماشکال هندسی می پردازند در این روش نوعی ترکیب و تلفیق بین درس ریاضی و هنر نیزایجاد می گردد .

گامپنجم :

برایرسیدن به اهداف مورد نظر باید بین اهداف و ارزشیابی وابستگی مستقیم وجود داشته باشددر این درس هدف توانایی درک مفهوم کسر و نوشتن کسر مورد نظر برای یک شکل است . دراین مرحله باید با توجه به توانایی های فردی هر دانش آموز به آنها تکلیف داد . تکتک دانش آموزان را پای تخته صدا می زنیم سپس برای دانش آموزان کم توان از کسرهایساده و اشکال ساده تمرین می دهیم ، نقاط ضعف آنها را رفع می کنیم و برای دانشآموزان تیز هوش می توان از کسرهای دیگر که در حد توان آنها باشد سؤال پرسیده و کارمی کنیم .

گامششم : استراتژی تدریس ، مدیریت و مواد و منابع

بعدار یاد گیری درس توسط تمام دانش آموزان و ارزشیابی از تک تک آنها تمرینات کتاب درسیکه در توان همه ی دانش آموزان می باشد را به آنها تکلیف می دهیم علاوه بر آن ازآنها می خواهیم که خودشان هم چند نمونه از شکل ها و کسرها را در دفتر شان بنویسند وبا گروه خود همکاری نموده و یک نمونه سؤال هر گروه برای جلسه ی بعد داشته باشند ودر جلسه ی آینده سؤالات گروهها را با هم جابه جا می کنیم تا سؤالات مختلف گروههاتوسط دانش آموزان حل شود و معلم مربوطه نظارت کامل بر این سؤالات باید داشته باشدنقش معلم به عنوان راهنما ، همواره در کنار دانش آموزان خواهد بود .

برایکار گروهی ، دانش آموزان می توانند از آزمایشگاه مدرسه یا حتی حیاط مدرسه نیزاستفاده کنند و با گروه خود و گروه های دیگر تعامل داشته باشند ، هم فکری و مشورتکنند و سرانجام به هدف و نتیجه ی اصلی درس برسند . برای یاد گیری بیشتر دانش آموزانمی توان توجه آنها را به کتابهای کمک درسی استاندارد که مورد تایید آموزش و پرورشمی باشد جلب کرد . در این درس از هر وسیله ی ساده ای که در اختیار دانش آموزان باشدو از کارت ها و کاغذ های رنگ و مهره های رنگی و ... می توان استفاده نمود .

گام هشتم : در این مرحله ( ارزیابی درس و معلم ) می توان از سؤالات چالشی که برای ارزیابی بازده درس به کارآید استفاده نمود . مثلاً اگر تعداد دانش آموزان یک کلاس 36 نفر است و می خواهیم  یک چهارمدانش آموزان این کلاس را به کتابخانه ببریم ، چند نفر میتوانند از کتابخانه دیدن نمایند ؟ و ...

 

 

موفق باشید :اشرفی



:: بازدید از این مطلب : 872
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

زندگینامه امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام)

 

مقدمه:

امام علی ‌بن موسی‌الرضا (علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرم اسلام می‌باشند.

ایشان در سن 35 سالگی عهده‌دار مسئولیت امامت و رهبری شیعیان گردیدند و حیات ایشان مقارن بود با خلافت خلفای عباسی که سختی‌ها و رنج بسیاری را بر امام رواداشتند و سر انجام مأمون عباسی ایشان را در سن 55 سالگی به شهادت رساند. در این نوشته به طور خلاصه، بعضی از ابعاد زندگانی آن حضرت را بررسی می‌نماییم.

 

نام، لقب و کنیه امام:

نام مبارک ایشان علی و کنیه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترین لقب ایشان "رضا" به معنای "خشنودی" می‌باشد. امام محمد تقی (علیه السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند: "خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند."

یکی از القاب مشهور حضرت "عالم آل محمد" است. این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد. جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش، بویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آنها با سربلندی تمام بیرون آمد دلیل کوچکی بر این سخن است، که قسمتی از این مناظرات در بخش "جنبه علمی امام" آمده است. این توانایی و برتری امام، در تسلط بر علوم یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات، کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.

 

پدر و مادر امام:

پدر بزرگوار ایشان امام موسی کاظم (علیه السلام) پیشوای هفتم شیعیان بودند که در سال 183 ﻫ.ق. به دست هارون عباسی به شهادت رسیدند و مادر گرامیشان "نجمه" نام داشت.

 

تولد امام:

حضرت رضا (علیه السلام) در یازدهم ذیقعدﺓ الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: "هنگامی‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر "لااله‌الاالله" را از شکم خود می‌شنیدم، اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی‌رسید. هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت."(2)

 نظیر این واقعه، هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است، از جمله حضرت عیسی که به اراده الهی در اوان تولد، در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.(3)

 

زندگی امام در مدینه:

حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می‌پرداختند. مردم مدینه نیز بسیار امام را دوست می‌داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می‌نگریستند. تا قبل از این سفر، با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود، اما در سراسر مملکت اسلامی پیروان بسیاری داشت که گوش به فرمان اوامر امام بودند.

 امام در گفتگویی که با مأمون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می‌فرمایند: "همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه‌های شهر مدینه عبور می‌کردم، عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می‌آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینکه این کار را انجام می‌دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى‌نگریستند."

 

امامت حضرت رضا (علیه السلام):

امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (صلی الله و علیه و اله) اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند که به نمونه‌ای از آنها اشاره می‌نماییم.

 یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام) می‌گوید: «ما شصت نفر بودیم که موسی بن‌جعفر به جمع ما وارد شد و دست فرزندش علی در دست او بود. فرمود: "آیا می‌دانید من کیستم؟" گفتم: "تو آقا و بزرگ ما هستی." فرمود: "نام و لقب من را بگویید." گفتم: "شما موسی بن جعفر بن محمد هستید." فرمود: "این که با من است کیست؟" گفتم: "علی بن موسی بن جعفر." فرمود: "پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می‌باشد."»(4) در حدیث مشهوری نیز که جابر از قول نبى ‌اکرم نقل می‌کند امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق (علیه السلام) نیز مکرر به امام کاظم می‌فرمودند که "عالم‌ آل محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد."

 

اوضاع سیاسی:

 مدت امامت امام هشتم در حدود بیست سال بود که می‌توان آن را به سه بخش جداگانه تقسیم کرد:

 ده سال اول امامت آن حضرت، که همزمان بود با زمامداری هارون.

1-      پنج سال بعد از‌ آن که مقارن با خلافت امین بود.

2-      پنج سال آخر امامت آن بزرگوار که مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامی آن روز بود.

 مدتی از روزگار زندگانی امام رضا (علیه السلام) همزمان با خلافت هارون الرشید بود. در این زمان است که مصیبت دردناک شهادت پدر بزرگوارشان و دیگر مصیبت‌های اسفبار برای علویان (سادات و نوادگان امیرالمؤمنین) واقع شده است. در آن زمان کوشش‌های فراوانی در تحریک هارون برای کشتن امام رضا (علیه السلام) می‌شد تا آنجا که در نهایت هارون تصمیم بر قتل امام گرفت؛ اما فرصت نیافت نقشه خود را عملی کند. بعد از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حکومت سایه افکنده بود و این تزلزل و غرق بودن امین در فساد و تباهی باعث شده بود که او و دستگاه حکومت، از توجه به سوی امام و پیگیری امر ایشان بازمانند. از این رو می‌توانیم این دوره را در زندگی امام دوران آرامش بنامیم.

اما سرانجام مأمون عباسی توانست برادر خود امین را شکست داده و او را به قتل برساند و لباس قدرت را به تن نماید و توانسته بود با سرکوب شورشیان فرمان خود را در اطراف و اکناف مملکت اسلامی جاری کند. وی حکومت ایالت عراق را به یکی از عمال خویش واگذار کرده بود و خود در مرو اقامت گزید و فضل ‌بن ‌سهل را که مردی بسیار سیاستمدار بود، وزیر و مشاور خویش قرار داد. اما خطری که حکومت او را تهدید می‌کرد علویان بودند که بعد از قرنی تحمل شکنجه و قتل و غارت، اکنون با استفاده از فرصت دو دستگی در خلافت، هر یک به عناوین مختلف در خفا و آشکار عَلم مخالفت با مأمون را برافراشته و خواهان براندازی حکومت عباسی بودند؛ به علاوه آنان در جلب توجه افکار عمومی مسلمین به سوی خود، و کسب حمایت آنها موفق گردیده بودند و دلیل آشکار بر این مدعا این است که هر جا علویان بر ضد حکومت عباسیان قیام و شورش می‌کردند، انبوه مردم از هر طبقه دعوت آنان را اجابت کرده و به یاری آنها بر می‌خواستند و این، بر اثر ستم‌ها و نارواییها و انواع شکنجه‌های دردناکی بود که مردم و بخصوص علویان از دستگاه حکومت عباسی دیده بودند. از این رو مأمون درصدد بر آمده بود تا موجبات برخورد با علویان را برطرف کند. بویژه که او تصمیم داشت تشنجات و بحران‌هایی را که موجب ضعف حکومت او شده بود از میان بردارد و برای استقرار پایه‌های قدرت خود، محیط را امن و آرام سازد. لذا با مشورت وزیر خود فضل بن سهل تصمیم گرفت تا دست به خدعه‌ای بزند. او تصمیم گرفت تا خلافت را به امام پیشنهاد دهد و خود از خلافت به نفع امام کناره‌گیری کند، زیرا حساب می‌کرد نتیجه از دو حال بیرون نیست، یا امام می‌پذیرد و یا نمی‌پذیرد و در هر دو حال برای خود او و خلافت عباسیان، پیروزی است. زیرا اگر بپذیرد ناگزیر، بنابر شرطی که مأمون قرار می‌داد ولایت عهدی آن حضرت را خواهد داشت و همین امر مشروعیت خلافت او را پس از امام نزد تمامی گروه‌ها و فرقه‌های مسلمانان تضمین می‌کرد. بدیهی است برای مأمون آسان بود در مقام ولایتعهدی بدون این که کسی آگاه شود، امام را از میان بردارد تا حکومت به صورت شرعی و قانونی به او بازگردد. در این صورت علویان با خشنودی به حکومت می‌نگریستند و شیعیان خلافت او را شرعی تلقی می‌کردند و او را به عنوان جانشین امام می‌پذیرفتند. از طرف دیگر چون مردم حکومت را مورد تایید امام می‌دانستند لذا قیامهایی که بر ضد حکومت می‌شد جاذبه و مشروعیت خود را از دست می‌داد.

 او می‌اندیشید اگر امام خلافت را نپذیرد ایشان را به اجبار ولیعهد خود می‌کند که در اینصورت بازهم خلافت و حکومت او در میان مردم و شیعیان توجیه می‌گردد و دیگر اعتراضات و شورشهایی که به بهانه غصب خلافت و ستم، توسط عباسیان انجام می‌گرفت دلیل و توجیه خود را از دست می‌داد و با استقبال مردم و دوستداران امام مواجه نمی‌شد. از طرفی او می‌توانست امام را نزد خود ساکن کند و از نزدیک مراقب رفتار امام و پیروانش باشد و هر حرکتی از سوی امام و شیعیان ایشان را سرکوب کند. همچنین او گمان می‌کرد که از طرف دیگر شیعیان و پیروان امام، ایشان را به خاطر نپذیرفتن خلافت در معرض سئوال و انتقاد قرار خواهند داد و امام جایگاه خود را در میان دوستدارانش از دست می‌دهد.

 

سفر به سوی خراسان:

مأمون برای عملی کردن اهداف ذکر شده چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند. همچنین دستور داد حضرتش را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد داشته باشد، بیاورند. مسیر اصلی در آن زمان راه کوفه، جبل، کرمانشاه و قم بوده است که نقاط شیعه‌نشین و مراکز قدرت شیعیان بود. مأمون احتمال می‌داد که ممکن است شیعیان با مشاهده امام در میان خود به شور و هیجان آیند و مانع حرکت ایشان شوند و بخواهند آن حضرت را در میان خود نگه دارند که در این صورت مشکلات حکومت چند برابر می‌شد. لذا امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد.ماموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را به او گزارش می‌دادند.

 

حدیث سلسلة الذهب:

در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف می‌فرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه می‌شد. از جمله هنگامیکه امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی، به همراه گروه‌های بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته و عرضه داشتند: "ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند می‌دهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان، پیامبر خدا، برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد." امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن گردید. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق می‌گریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه می‌زدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم می‌خواستند که سکوت نمایند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند. تا اینکه پس از مدتی مردم ساکت شدند و حضرت حدیث ذیل را کلمه به کلمه از قول پدر گرامیشان و از قول اجداد طاهرینشان به نقل از رسول خدا و به نقل از جبرائیل از سوی حضرت حق سبحانه و تعالی املاء فرمودند: "کلمه لااله‌الاالله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود." سپس امام فرمودند: "اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم."

 این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لااله‌الاالله که مقوم اصل توحید در دین می‌باشد، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام می‌باشد که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت می‌دانند.

 

ولایت عهدی:

باری، چون حضرت رضا (علیه السلام) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: "همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیه السلام) هیچ کس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (علیه السلام) ندیدم." پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: "تصمیم گرفته‌ام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم." حضرت فرمودند: "اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست که به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری که به دیگری تفویض نمایی." مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید. اما امام فرمودند:‌ "هرگز قبول نخواهم کرد." وقتی مأمون مأیوس شد گفت: "پس ولایت عهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید." این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمی‌فرمودند و می‌گفتند: "از پدرانم شنیدم، من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون ‌الرشید دفن خواهم شد." اما مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجاکه مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند: "اینک که مجبورم، قبول می‌کنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم." مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: "خداوندا! تو می‌دانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی."

 

جنبه علمی امام:

مأمون که پیوسته شور و اشتیاق مردم نسبت به امام و اعتبار بی‌همتای امام را در میان ایشان می‌دید می‌خواست تا این قداست و اعتبار را خدشه‌دار سازد و از جمله کارهایی که برای رسیدن به این هدف انجام داد تشکیل جلسات مناظره‌ای بین امام و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنیا بود، تا آنها با امام به بحث بپردازند، شاید بتوانند امام را از نظر علمی شکست داده و وجهه علمی امام را زیر سوال ببرند که  شرح یکی از این مجالس را می‌آوریم:

 "برای یکی از این مناظرات، مأمون فضل بن سهل را امر کرد که اساتید کلام و حکمت را از سراسر دنیا دعوت کند تا با امام به مناظره بنشینند. فضل نیز اسقف اعظم نصاری، بزرگ علمای یهود، روسای صابئین (پیروان حضرت یحیی)، بزرگ موبدان زرتشتیان و دیگر متکلمین وقت را دعوت کرد. مأمون هم آنها را به حضور پذیرفت و از آنها پذیرایی شایانی کرد و به آنان گفت: "دوست دارم که با پسر عموی من (مأمون از نوادگان عباس عموی پیامبر است که ناگزیر پسر عموی امام می‌باشد.) که از مدینه پیش من آمده مناظره کنید." صبح روز بعد مجلس آراسته‌ای تشکیل داد و مردی را به خدمت حضرت رضا (علیه السلام) فرستاد و حضرت را دعوت کرد. حضرت نیز دعوت او را پذیرفتند و به او فرمودند: "آیا می‌خواهی بدانی که مأمون کی از این کار خود پشیمان می‌شود." او گفت: "بلی فدایت شوم." امام فرمودند: "وقتی مأمون دلایل مرا بر رد اهل تورات از خود تورات و بر اهل انجیل از خود انجیل و از اهل زبور از زبورشان و بر صابئین بزبان ایشان و بر آتش‌پرستان بزبان فارسی و بر رومیان به زبان رومی‌شان بشنود و ببیند که سخنان تک ‌تک اینان را رد کردم و آنها سخن خود را رها کردند و سخن مرا پذیرفتند آنوقت مأمون می‌فهمد که توانایی کاری را که می‌خواهد انجام دهد ندارد و پشیمان می‌شود و لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم." سپس حضرت به مجلس مأمون تشریف ‌فرما شدند و با ورود حضرت، مأمون ایشان را برای جمع معرفی کرد و سپس گفت: "دوست دارم با ایشان مناظره کنید." حضرت رضا (علیه السلام) نیز با تمامی آنها از کتاب خودشان درباره دین و مذهبشان مباحثه نمودند. سپس امام فرمود: "اگر کسی در میان شما مخالف اسلام است بدون شرم و خجالت سئوال کند." عمران صایی که یکی از متکلمین بود از حضرت سؤالات بسیاری کرد و حضرت تمام سؤالات او را یک به یک پاسخ گفتند و او را قانع نمودند. او پس از شنیدن جواب سؤالات خود از امام، شهادتین را بر زبان جاری کرد و اسلام آورد و با برتری مسلم امام، جلسه به پایان رسید و مردم متفرق شدند. روز بعد حضرت، عمران صایی را به حضور طلبیدند و او را بسیار اکرام کردند و از آن به بعد عمران صایی خود یکی از مبلغین دین مبین اسلام گردید.

 رجاء ابن ضحاک که از طرف مأمون مامور حرکت دادن امام از مدینه به سوی مرو بود، می‌گوید: «آن حضرت در هیچ شهری وارد نمی‌شد مگر اینکه مردم از هر سو به او روی می‌آوردند و مسائل دینی خود را از امام می‌پرسیدند. ایشان نیز به آنها پاسخ می‌گفت و احادیث بسیاری از پیامبر خدا و حضرت علی (علیه السلام) بیان می‌فرمود. هنگامی که از این سفر بازگشتم نزد مأمون رفتم. او از چگونگی رفتار امام در طول سفر پرسید و من نیز آنچه را در طول سفر از ایشان دیده بودم بازگو کردم. مأمون گفت: "آری، ای پسر ضحاک! ایشان بهترین، داناترین و عابدترین مردم روی زمین است."»

 

اخلاق و منش امام:

خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می‌کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی‌نمود.

 یکی از یاران امام می‌گوید: "هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می‌توانست نیازش را برآورده سازد رد نمی‌کرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی‌فرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم می‌فرمود. چون سفره غذا به میان می‌آمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش می‌نشاند و آنان همراه با امام غذا می‌خوردند. شبها کم می‌خوابید و بسیاری از شبها را به عبادت می‌گذراند. بسیار روزه می‌گرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمی‌کرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک می‌کرد."(5) یکی دیگر از یاران ایشان می‌گوید: "فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت می‌کرد، خود را می‌آراست (لباسهای خوب و متعارف می‌پوشید).(6) شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: "ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمی‌گیریم."(7)

 شخصی به امام عرض کرد: "به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمی‌رسد." امام فرمودند:" تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار، آنان را بزرگوار ساخت."(8)

 مردی از اهالی بلخ می‌گوید: "در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: "فدایت شوم بهتر است اینان بر سفره‌ای جداگانه بنشینند." امام فرمود: "ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است."(9)

 یاسر، خادم حضرت می‌گوید: «امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود: "اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق می‌افتاد که امام ما را صدا می‌کرد و در پاسخ او می‌گفتند: "به غذا خوردن مشغولند." و آن گرامی می‌فرمود: "بگذارید غذایشان تمام شود."»(10)

 یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: "من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشته‌ام و خرجی راه را تمام کرده‌ام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند مانده‌ام." امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و از پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود: "این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی."

 آن شخص نیز دینارها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند: "چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟" فرمود: "تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم."(11)

 امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمایی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمی‌کردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه ای مبذول می‌داشتند.

 یکی از یاران امام رضا (علیه السلام) می‌گوید: «روزی همراه امام به خانه ایشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنایی بودند. امام در میان آنها غریبه‌ای دید و پرسید: "این کیست؟" عرض کردند: "به ما کمک می‌کند و به او دستمزدی خواهیم داد." امام فرمود: "مزدش را تعیین کرده‌اید؟" گفتند: "نه هر چه بدهیم می‌پذیرد." امام برآشفت و به من فرمود: "من بارها به اینها گفته‌ام که هیچکس را نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد، کاری انجام می‌دهد، اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می‌کند مزدش را کم داده‌ای ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کرده‌ای و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی، هر چند کم و ناچیز باشد؛ می‌فهمد که بیشتر پرداخته‌ای و سپاسگزار خواهد بود."»(12)

 خادم حضرت می‌گوید: «روزی خدمتکاران میوه‌ای می‌خوردند. آنها میوه را به تمامی نخورده و باقی آنرا دور ریختند. حضرت رضا (علیه السلام) به آنها فرمود: "سبحان الله اگر شما از آن بی‌نیاز هستید، آنرا به کسانی که بدان نیازمندند بدهید."»

 

مختصری از کلمات حکمت‌آمیز امام:

امام فرمودند: "دوست هر کس عقل اوست و دشمن هر کس جهل و نادانی و حماقت است."

امام فرمودند: "علم و دانش همانند گنجی می‌ماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر می‌باشند: 1- سؤال کننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده."

امام فرمودند: "مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است."

امام فرمودند: "چیزی نیست که چشمانت آنرا بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است."

امام فرمودند: "نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است."

 

شهادت امام:

 در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخن‌های دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخن‌هایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهر‌آلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام از آن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر، قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.

 

تدفین امام:

به قدرت و اراده الهی امام جواد (علیه السلام) فرزند و امام بعد از آن حضرت به دور از چشم دشمنان، بدن مطهر ایشان را غسل داده و بر آن نماز گذاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.


 

پاورقی‌ها:

منتهی الآمال.

منتهی الآمال.

سوره مریم، آیه 30.

عیون اخبارالرضا، جلد 1، صفحه 21.

اعلام الوری، صفحه 314.

اعلام الوری، صفحه 315.

اصول کافی، جلد 6، صفحه 383.

عیون اخبارالرضا، جلد2، صفحه 174.

اصول کافی، جلد 8، صفحه 230.

اصول کافی، جلد 6، صفحه 298.

مناقب ابن شهر آشوب، جلد 4، صفحه 360.

اصول کافی، جلد 5، صفحه 288.

 

 

 

 

 پاورقی شماره

3

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 368
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

 

زندگی معلم

 

زندگي را شايد

غنچه تفسير كند وقت شكفتن به درخت

زندگي را شايد

ماه تعبير كند در دل شبهاي سياه .

زندگي را شايد

مرگ معنا بخشد در جهاني ديگر .

زندگي از نظر من اما :

رفتن و آمدن از مدرسه است ،

پيشه ام كاشتن معرفت است ؛

هديه آب به باغ دانش ،

بردن كودك معصوم به راه فردا .

كودكان چشم اميدي به نگاهم دارند

تا بياموزند علم ، رمز و راز دنيا

تا كه بنمايم صرف ، فعل راه فردا.

كودكان معني آب و هدف زندگي اند

كودكان راز گل و سادگي اند

زندگي را هر روز ،

مي كنم تفسير بر تخته سياه .

زندگي را هر روز،

مي كنم هديه به امواج نگاه

زندگي يافتن مجهولات است

زندگي تكيه شاگردان بر شانه ماست.

تا كه فرصت دارم

چون درختان در باد

صبر را پيشه خود خواهم ساخت

گرچه طوفان حوادث ببرد برگ مرا .

ريشه را سخت نمايم در خاك

تا كه در فصل بهار بار ديگر

بشوم سبز و بمانم در باغ

 



:: بازدید از این مطلب : 479
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

باسمه تعالی

              اداره کل آموزش وپرورش استان چهارمحال وبختیاری

نام :                                             مدیریت آموزش وپرورش ناحیه دو شهرستان شهرکرد

 نام خانوادگی :                                             امتحانات داخلی دوره ابتدایی

نام پدر :                                           دبستان هیات امنایی دکتر علی شریعتی شهرکرد

نام درس :      مطالعات اجتماعی و آداب زندگی                        سال تحصیلی 92-1391

 

نمره با عدد :

 

نمره با حروف :

 

نام ونام خانوادگی آموزگار :

 

امضاءآموزگار :

 

 

تعداد سوال :  20      تعداد صفحه :   2    تاریخ آزمون :    26 /     10 /1391        زمان آزمون :      90    دقیقه

 

 

ردیف

دانش آموزان عزیز با توکل به خدا وآرامش خاطر به سوالات زیر پاسخ دهید

بارم

 

 

1

یکی از موضوعات مهم در روابط دوستی....

الف)بازی نمودن است       ۝                      ب)انتخاب دوست است     ۝

ج)کمک به دیگران است     ۝                      د)رقابت در کارهاست       ۝

5/0

 

 

2

پیشوایان بزرگ دینی از ما می خواهند که از دوستی با افراد...................و................خودداری کنیم.

الف)دروغگو،حسود و سخن چین  ۝                    ب)بخیل،سخن چین و حسود۝

ج)دروغگو،حسود و بخیل         ۝                         د)دروغگو  ، بخیل و سخن چین  ۝

5/0

 

 

3

یکی از نکات مهم در تصمیم گیری ها این است که از فکــر و تجربه دیگران استفــاده کنیم به این کار چه می گویند؟

الف( تحت تأثیر فشار های روانی دوستان قرار گرفتن  ۝                  ب) خوب فکر کردن   ۝

ج)  مشورت        ۝                                                                          د) به موقع تصمیم گرفتن  ۝

5/0

 

 

 

4

چه عواملی در کشاورزی  مؤثرند؟

الف)سرمایه ،آب و هوا   ۝      ب)خاک نیروی کار۝      ج)  نهاده ها،۝    د) عوامل طبیعی و انسانی  ۝

 

5/0

 

 

5

در کشور ما حدود چند در صد برق یا انرژی الکتریکی برق حرارتی است؟

الف)65%     ۝                  ب)85%   ۝               ج)75%   ۝              د)95%۝

 

5/0

 

 

6

مسلمانان تحت تأثیر چه عواملی به تفکر و آموختن علم اهمیت زیادی می دادند و در زمینه های مختلف پیشرفت کردند؟

الف) قرآن، تعالیم دینی اسلام   ۝                       ب)    قرآن، پیشرفت علم و دانش۝

ج)قرآن،استفاده از دانش های دیگران  ۝         د) تعالیم دینی اسلام، پیشرفت علم و دانش۝

 

5/0

 

 

7

نخستین بیمارستان اسلامی به دستور چه کسی و در کجا بنا شد؟

الف) محمود غزنوی در بغداد  ۝                    ب)عضدالدوله دیلمی در جندی شاپور۝

ج) عضدالدوله در بغداد         ۝                     د) محمود غزنوی در جندی شاپور۝

5/

 

 

8

اوج شهرت شهر اصفهان مربوط به کدام دوره ی حکومت ها می باشد؟

الف)آل بویه     ۝           ب)افغان ها           ۝    ج)افشاریه   ۝           د)صفویه  ۝

5/0

 

 

 

9

نوشته هایی بر روی  سنگ ، کاشی یا مانندآن را می گویند؟

الف) سنگ واره  ۝              ب) تاریخچه     ۝              ج)کتیبه     ۝           د) هنر  ۝

 

5/

 

 

10

مشهور ترین خطاط  و نقاش مینیاتوری در عصر صفویه به ترتیب کدامند؟

الف)علی رضا عباسی و رضا عباسی   ۝              ب)استاد میر عماد و محمود فرشچیان۝

ج) کمال الملک و حسین بهزاد          ۝              د)   رضا عباسی و علی رضا عباسی      ۝

 

5/0

 

 

11

جمله های زیر را با  کلمه های  مناسب کامل کنید.

همه ی  فعالیت های مربوط به.…………….......….در منزل انجام نمی گیرد. ما برای بسیاری از فعالیت ها از مکان های…………...…….استفاده می کنیم.

 

1

 

ادامه ی امتحان مطالعات اجتماعی و آداب زندگی     تاریخ : 26/10/91پایه ششم دبستان هیأت امنایی دکتر علی شریعتی شهرکرد ص 2

 

12

حکومت صفویه به ساختن…………… و……………اهمیت زیادی می داد.

1

 

 

13

این مسجد به فرمــان شاه عباس سـاخته شد تا ……….........…. که عالم بــزرگی بـود در آن ………........…… برگزار کند و به تربیت وتدریس شاگردان بپردازد.

1

 

 

14

ایرانیان مسلمان دانش…….….....…گسترش دادند …………..…و……....………از جمله این دانشمندان  ایرانی  معروف در دوره ی  ……………………هستند.

2

 

 

 

سوال های تشریحی  :برای پاسخ دادن به سوال ها ی تشریحی از پشت صفحه استفاده نمایید.

 

 

15

حد و مرز دوستی را توضیح دهید؟                                   

 

 

 

1

 

 

16

چهار مورد از نکاتی را که در موقع تصمیم گیری باید به آنها توجه کنیم را نام ببرید. و یکی را به دلخواه توضیح دهید؟

 

 

 

2

 

 

17

دو فعالیت مهم کشاورزی را نام ببرید و هر کدام را توضیح دهید؟

 

 

               

 

2

 

 

18

سه گروه عمده ی انرژی را نام ببرید  و بگویید بیشترین انرژی مورد نیاز ما از کدام گروه به دست می آید؟

 

 

2

 

 

19

چهار مورد از مؤسسات و سازمان هایی که در اوقات فراغت فعالیت می کند نام ببرید.

 

 

   2

 

 

20

نظر شما درباره برنامه زندگی روزانه ی یکی از دانش آموزان کلاس سوم دبستان شریعتی که نمودار آن در زیر آمده است چیست ؟( آبی تیره = 7 ساعت خواب  )( صورتی = 2 ساعت بازی های کامپیوتری ) (نارنجی =  1 ساعت نماز و دعا )

( آبی روشن = 2 ساعت غذا خوردن و نظافت ) ( زرد = 5 ساعت مدرسه ) ( سبزه تیره = 2 ساعت انجام تکالیف درسی )

 

 

 

موفق باشید        -                      گروه آموزشی پایه ششم  - دبستان هیات امنایی  دکتر علی شریعتی شهرکرد

 

1

 

 

             

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 352
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

باسمه تعالي

اداره كل آموزش وپرورش استان چهارمحال وبختياري

مدیریت آموزش وپرورش ناحيه 2 شهرستان شهركرد

دبستان هیأت امنایی دکترعلی شریعتی شهركرد

نمره باعدد :

 

نمره باحروف :

 

نام آموزگار:

                     امضا ء

 

   امتحان درس : تعلیمات و اخلاق         پايه :ششم       دوره ی  ابتدايي         دانش آموزان  درنوبت  : دینی                                 تاريخ :  24/10/91

نام   :                              نام خانوادگي :                                        نام پدر :                               ساعت شروع:   9      مدت :    یک ساعت  و پانزده    دقيقه  

تعداد صفحه:      2                           شماره صفحه :     1                          تعدادسؤالات  :             21

 

ردیف

دانش آموز عزیز با توکل به خدا و آرامش خاطر به سؤالات زیر پاسخ دهید .

بارم

1

بسیاری از گناهان مردم به خاطر از یاد بردن چیست؟

1) دنیا                            2) قیامت                          3) کار خوب                             4)  بهشت                                           

5/

2

این سخن از کیست ؟  (هر کس زنده ماندن ستمگران را دوست بدارد از آنان است  و در آتش دوزخ جای خواهد داشت

1)امام رضا (ع)                          2)  امام کاظم  (ع)                  3)  امام باقر (ع)                   4)  امام صادق (ع)       

5/

3

قرآن کریم مرگ را .......................................................می داند.

5/

4

 خدا در قرآن حضرت ابراهیم را پدر ....................و..................نامیده است.

 

1

5

روز سیزده آبان روز ..................................... است.

 

5/

6

خداوند می فرماید . اگر در آسمان و زمین غیر از الله خدایان دیگری بود .....................................................................

1

7

قرآن کتاب .........................  و.......................... مردم است.

1

8

امام دوازدهم ما مسلمانان .......................نام دارد که در ماه ...............................به دنیا آمد.

 

1

9

امام حسین (ع) در روز ..........................................سال 61 هجری در .......................................به شهادت رسید.

 

1

10

نظم وهماهنگی که در اطراف ما وجود دارد نشانه ی چیست؟

 

 

1

11

در چه زمانی سوره ی کافرون بر پیا مبر نازل شد؟

 

 

 

1

12

مشرکان مکه برای جلو گیری از پیشر فت اسلام چه کردند؟

 

 

 

1

13

خدا در سوره ی حمد با چه نامی از قیامت یاد کرده است ؟

 

 

5/

14

تولی وتبری یعنی چه ؟

 

 

 

 

2

ردیف

ادامه ی آزمون درس  : تعلیمات دینی و اخلاق          تاریخ  :24/10/91         پایه ششم  دبستان هیأت امنایی دکتر علی شریعتی شهرکرد         ص 2

بارم

15

وقتی به امام حسین (ع) خبر دادند که یزید به حکومت رسیده است چه فرمود ؟

 

 

 

1

16

تفاوت بین زندگی در این دنیا و جهان آخرت را بنویسید.

 

 

 

 

1

17

اهل بیت به چه چیزی خیلی اهمیت می دادند ؟

 

 

 

 

5/

18

چند نمو نه از رفتار های پسندیده وصفات نیک پیشوایان دینی را بنو یسید.

 

 

 

 

 

2

19

امام حسین (ع) هدف از قیام خود در برابر یزید چه فرمود.

 

 

 

 

 

1

20

دانش آموزی که به خدا و جهان آخرت ایمان دارد .در بر خورد با هم کلا سی های خود چگو نه رفتار می کند؟

 

 

 

 

1

21

به نظر شما اگر یک مدرسه دو مدیر داشته باشد چه مشکلا تی رخ خواهد داد؟

 

 

 

 

 

 

 

 

موفق باشید

1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 1325
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

به نام خدا

(سؤالات علوم تجربی)

نام و نام خانوادگی:

----------------------------------

۱- نام علمی آب اکسیژنه ............................. است.

۲- دو مشخّصه ی نیرو عبارت اند از......................... و ....................... .

3- در ایران آتشفشان .......... وجود ندارد.

4-برای مشخّص شدن میزان اسیدی بودن محیط از ........................... استفاده می کنند.

5- هر چه ph محیط کم تر باشد آن محیط ............................. بیش تری نسبت به محیط های دیگر دارد.

6- چرا میزان یون مثبت هیدروژنه افزایش پیدا می کند؟

 

7- ریخته شدن اسید بر روی سنگ مرمر باعث چه چیز هایی می شود؟(3 مورد)

8- حجم اکسیژن بر اثرفشار دچار تغییر می شود یعنی چه؟

 

 

9- دانش مندان با بررسی چه چیز هایی می فهمند که در گذشته چند بار آتشفشان فوران نموده است؟(2مورد)

 

10- چه وقت هایی سونامی پدید می آید؟

11- کانون زمین لرزه چیست و عمق آن چند کیلومتر است؟

 

12- مهم ترین ویژگی امواج لرزه ای چیست؟

13- قرمز شدن کاغذph به چه دلیلی است؟

14- قطع بیش از حدّ درختان باعث چه چیزی می شود؟

 

15- برای تهیهّ ی 1000 جلد کتاب 500 برگی باید 3 اصله درخت قطع شود یعنی چه؟(با راه حل)

-----------------------------------------------------------

پایان سؤالات علوم تجربی

اگر من جان به جای دوست بگزینم حرامم باد



:: بازدید از این مطلب : 437
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

به نام خدا

(سؤالات ریاضی)

نام و نام خانوادگی:

----------------------------------

1- حاصل عبارت روبرو کدام است؟           =

1)   4                                    2)    4                              3) 41                            4)82

2-کشاورزی بار اوّل  زمین خود را شخم زد و بار دوم  بقیه ی زمین را شخم زد او تا کنون چه کسری از کلّ زمین خود را شخم زد؟

1)                                      2)                                    3)                                4)

3- کدام کسر از بقیه کوچک تر است؟

1)                                     2)                                      3)                                4)

4- نصف ظرفی پر از آب است.اگر 2/1 لیتر از آب آن را خالی کنیم، حجم آب ثلث می شود. ظرفیت ظرف چند لیتر است؟

         1) 60                                  2) 36                                 3) 2/7                          4) 4/2

۵- اگر عدد ۵/۰ را در خودش ضرب کنیم، آن گاه حاصل چه تغییری می کند؟

1)   از 5/0 کوچک تر می شود.                                     2) از 5/0 بزرگ تر می شود.                             

 3) از 1 بزرگ تر می شود.                                  4) از 1 کوچک تر می شود.

6- باقی مانده ی تقسیم 8/2 بر 3/0 چند برابر باقی مانده ی 8/21 بر 3/0 می باشد ؟

1)  1 برابر                         2) 2 برابر                          3)  برابر                    4)  برابر

7- اگر اندازه ی هر زاویه ی خارجی چند ضلعی منتظم 10 درجه باشد، این چند ضلعی، چند ضلع دارد؟

1)   36 ضلع                     2) 18 ضلع                         3) 8 ضلع                  4) 42 ضلع

8-  اختلاف مجموع زوایای داخلی و خارجی کدام چند ضلعی 180 درجه است؟

1)   5 ضلعی                       2) 6 ضلعی                         3) 7ضلعی               4) 4 ضلعی

9- اگر مکمّل دو زاویه ی (ر) و (ص) برابر با 80 درجه باشد، اختلاف دو زاویه ی (ر) و (ص) چقدر است؟

1)   0 درجه                         2) 40 درجه                       3) 80 درجه            4) 100 درجه

10- حاصل عبارت روبرو کدام است؟                    = (((8÷16)- 25)+32)                                  

1)   52                                 2) 55                                  3) 62                      4) 68

۱۱- برای هر کدام از مثال ها تقریب درست رابه کار ببر.

الف) وزن بار یک وانت هندوانه :                                          ج) وزن یک قطعه کالا:

ب) وزن یک هندوانه:                                                               د) وزن یک انسان:

۱۲-مقدار تقریبی کسر  را با تقریب کم تر از 0001/0 هم به روش قطع کردن و هم به روش گرد کردن پیدا کنید.

 

 

13-جمعیّت روستایی در هر سال 10% افزایش می یابد. اگر امسال جمعیّت این روستا 12100 نفر باشد، در دو سال قبل، این روستا چند نفر جمعیّت داشته است؟

 

14- آرش کاری را در 16 روز و محمّد همان کار او را در 12 روز انجام می دهد.محمّد چند درصد از آرش ورزیده تر است؟

 

15- شیر (الف) حوضی را در 3 ساعت و شیر (ب) همان حوض را در 6 ساعت وشیر (ج) همان حوض را در 8 ساعت پر می کنند. اگر هر 3 شیر با هم باز شوند حوض در چند ساعت پر می شود؟

 

 

 

 

----------------------------------------------------

پایان سؤالات ریاضی

اگر من جان به جای دوست بگزینم حرامم باد



:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

 

 

"تناسب مستقيم"                                                                               صفحه1

در برخي ازمسائل اگر دوكميت وجود داشته باشد با افزايش يا كاهش يكي ديگري نيز افزايش يا  كاهش مي يابد اين مسائل را ازطريق تناسب مستقيم حل مي نماييم.

 

مثال1:اگر 5 كيلو سيب را به قيمت 1000 تومان خريده باشيم.بابت 9 كيلو سيب چه مقدار بايد بپردازيم؟

با افزايش وزن سيب ها قيمت نيز افزايش مي يابد "پس تناسب مستقيم است"

قيمت 9 كيلو سيب

 

سئوال 1-اگر براي خريد 10 مداد 350 تومان پرداخته باشيم براي خريد 4 مداد چند تومان بايد بپردازيم؟

 

 

-----------------------------------------------------------------------------------------------

"تناسب معكوس"

در برخي ازمسائل  افزايش يك كميت باعث كاهش ديگري شده يا كاهش يكي باعث افزايش كميت ديگر ميشود. اين  مسائل را ازطريق ضرب هاي مساوي يا تناسب معكوس حل مي نماييم.

 

مثال2- 3 كارگر كاري را در 8 روز انجام مي دهند 6 كارگر همان كار را در چند روز انجام مي دهند؟

با افزايش تعداد كارگرها انتظار داريم كار در مدت زمان كمتري انجام شود و روزهاي كار كاهش يابد.

چون 6 كارگر مي خواهند همان كار 3 كارگر را انجام دهند پس مي توانيم يك تساوي بنويسيم.     

و نيز مي توانيم براي حل مسئله  از تناسب معكوس استفاده كنيم.       

(ما حل اين نوع مسئله ها را با راه حل  ضرب هاي مساوي ادامه خواهيم داد)

 

سئوال 2-علي با روزي 6ساعت مطالعه كتابي را در 15 روز مطالعه مي كند اگر روزي 3 ساعت مطالعه كند كتاب چند روزه تمام مي شود؟

 

 

مثال3-6 نقاش با روزي 8 ساعت كار ساختماني را 5 روزه نقاشي مي كنند   اين افراد اگر بخواهند اين كار را در 4 روز انجام دهند روزي چند ساعت بايد كار كنند؟

پاسخ:      ""     6 كارگر بار روزي 8 ساعت كار در 5روز نقاشي مي كنند پس 10 كارگر با روزي چند ساعت كار همان ساختمان را 4روزه نقاشي مي كنند؟                                                  ساعت

 

مثال 4-5 كارگر قرار گذاشتند كاري را 9 روزه انجام دهند  كاركه انجام شد 2نفراز آن كارگرها بيمار شده وديگر سركارحاضرنشدند.بقيه ي كار چند روز تمام مي شود؟كل كار چند روز تمام مي شود؟

كار انجام شده يعني () 3 روز از كل كار انجام شده و اين 5 كارگر بايد 6 روز ديگر كار كنند.

از طرفي 2 كارگر مريض شدند و تنها 3 كارگر بقيه كار را انجام خواهند داد. پس بايد بدانيم كاري را كه مي بايست 5 كارگر در مدت 6 روز انجام مي دادند توسط 3 كارگر در چند روز انجام خواهد شد؟                  بقيه كاردر10 روز 

بنابراين بقيه كارتوسط 3 كارگر در 10 روز انجام خواهد شد و چون 3 روز هم قبلا كار شده بود پس كل كار در 13 روز انجام مي شود.

 

 

 

 

 

صفحه ی 2

سئوال3- 15 كارگر قرار گذاشتند كاري را در 24 روز تمام كنند.بعد از آن كه  از كار را انجام دادند 3 نفر به آنها اضافه شد بقيه كار چند روزه تمام خواهد شد؟

 

 

سئوال 4- 60 نفركارگر با روزي 7 ساعت كار كاري را در 15 روز تمام مي كنند. پس از 3 روز 18 نفر از كارگرها بر سر كار حاضرنشدند .بقيه كارگرها روزي چندساعت كار كنند تا  كار در مدت پيش بيني شده به پايان برسد؟

 

 

وجه مشترك در مسائلي كه در بحث تناسب معكوس بيان شداين بود كه

"همان كاري  كه قرار بود با رعايت شرايطي انجام شود مي بايست با شرايط ديگري انجام مي شد.اما در بعضي مسئله ها كار مورد بحث در دو طرف مسئله يكسان نيست و بايد اين شرط لازم براي حل مسئله هاي تناسب معكوس را فراهم كرد.

 

"تناسب مركب"

مثال 5-هر گاه 8 گاو در 5 روز صد ليتر شير بدهند 6 گاو در چند روز 150 ليتر شير مي دهند؟

با اندكي دقت متوجه مي شويم كه كار انجام شده در اين مسئله ميزان شير مي باشد.و اين مقدار در دو طرف مسئله  مساوي نيست.

پس ابتدا بايد حساب كنيم 8 گاو كه در 5 روز 100 ليتر شيرميدهند در چند روز 150 ليتر شير مي دهند.و اين يك تناسب مستقيم است.    درنتيجه 8 گاو در  روز 150 ليتر شير مي دهند                

بنابر اين مسئله اين است: هرگاه 8 گاو در  روز 150 ليتر شير بدهند 6 گاو در چند روز 150 ليتر شير مي دهند.

از طرفي در اين نوع مسئله ها ،مقدار كار مورد نظر با ساير متغيرها نسبت مستقيم دارد و اين در حالي است كه ديگر متغيرها با همديگر نسبت عكس دارند بنابراين: اين گونه مسائل به شيوه ي ساده تري هم حل مي شود.  و آن اينكه مقدار كارهاي "متفاوت" را در طرفين مسئله جابه جا كنيم.واز روش ضرب هاي مساوي پاسخ را بدست آوريم.                      

 

مثال6- تعداد 16 نفر كارگر  كاري را درمدت 7 روز تمام مي كنند.چند نفر كارگر بقيه كار را در 2 روز تمام مي كنند؟

پاسخ:  

 

سئوال 5- زارعي روزي 8 ساعت كار مي كند و مزرعه اي به مساحت 4 هكتاررا در15 روز شخم مي زند. اين مزرعه را با روزي 10 ساعت كار چندروزه شخم خواهد زد؟

 

 

سئوال6- 12 كارگر 10 كيلومتر ازجاده را در 35 روز آسفالت كردند 20 كارگر  چند كيلومتر از جاده را در 21 روز آسفالت مي كنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سئوال 7-عده اي از كارگرها  اگر روزي 8 ساعت كاركنند 160 متر پارچه را در 6 روز مي بافند.همان عده روزي چندساعت كار كنند تا180 متر پارچه را در 9 روز ببافند؟

 

"رابطه انجام يك كار معين با نفراتي با سرعتهاي متفاوت"

اگر نفر اول كاري را در m ساعت و نفر دوم در n ساعت انجام دهد مدت زمان انجام كار در صورتي كه هر دو نفر با هم كار كنند:

كار دو نفر با هم A=                   يا      

 

مثال 7- علي كاري را در 3 ساعت و محمد همان كار را در  5 ساعت انجام مي دهند . اگر هر دو با هم اين كار را انجام دهند اين كار در چند ساعت  انجام مي شود.

پاسخ:             ساعت كار دو نفر با هم A=         يا          ساعت

 

 

سئوال 7- حوضي دوشير آب دارد.شير اولي در 20 ساعت و شير دومي در 5 ساعت حوض را پر مي كنند.اگر هر دو شير باز باشند در چند ساعت حوض پر مي شود؟

 

 

سئوال 8-نجاري روزي يك صندلي و شاگردش هر سه روز  يك صندلي مي سازد. اگر نجار و شاگردش با هم كار كنند.

اولا:يك صندلي را در چه كسري از روز مي سازند؟     ثانيا: 12 صندلي را در چند روز مي سازند؟

 

 

سئوال 7- كاري را افشين و محمد در روز و محمد و شهرام در روز و شهرام و افشين در  روز انجام مي دهند. اگر افشين و محمد و شهرام هر سه با هم كار كنند. اين كار در چه كسري از روز تمام خواهد شد؟

 

 

مثال 8- علي كاري را در 3 ساعت و محمد همان كار را در 5 ساعت و محسن به تنهايي در 2 ساعت انجام مي دهند. اگر سه نفر با هم كار كنند در چه مدت اين كار انجام مي شود.

                    كار سه نفر با هم A=                      يا                      

پاسخ:      ساعت   كار سه نفر با هم A=     يا     ساعت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



:: بازدید از این مطلب : 471
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عبدالکریم اشرفی دهکردی

به نام خدا

 

 

 

معلّم عزیزم :

 

 

   ( تقدیم به آن که اندیشه ها را پرورانید وگلستانی را بنیان نهاد )

 

 

ای آغاز بی پایان ، ای وجود بی کران ، ای والا مقام ، ای فراراتر از کلّام ، ای معلّم تورا سپاس

 

تو همچون باران در کویر خشک اندیشه ام باریدی ومرا سیراب کردی ؛ ای نجات دهنده

 

آدمیان از جهل نادانی ؛  لب خندت ، امید زندگی برای ما است ؛ این تویی که با دستان پر مهرت

 

بوته های  علم وایمان را در وجودم نشاندی و گل های های گلستان روح ام را با اندیشه های

 

زیبا وژرف آفرینت  پروراندی همان طور که قدم گذشتن در جاده بی انتهای علم را به من

 

آموختی پس تورا ای معلّم به وسعت نامت سپاس می گویم ودوستت دارم .

         با احترام :  



:: بازدید از این مطلب : 397
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 19 دی 1392 | نظرات ()